۱۳۸۷ آذر ۲۱, پنجشنبه

حرفم نمی یاد


نرگس برای عکاس نمی خندید. اما برای کی مهم بود؟ هی گفتن این چیه گذاشتی؟ وای دیگه وبلاگت نمی یایم. اه حالم بد شد. آخه اینم...

برای اینکه از ناراحتی درشون بیارم،چند تا پست متفاوت گذاشتم. حتی چیزایی گفتم که خودم بهش شک داشتم. حالا دیگه نه اونا میان سراغ بلاگم، نه خودم. اونا نمی خوان ناراحت بشن، منم نمی خوام کسی رو ناراحت کنم. همه دوست دارن شاد باشن و چیز دیگه ای مهم نیست. اگرچه نرگس هنوز برای عکاس نمی خنده...